top of page

سبت در عهد جدید. مطابق با لوقا فصل ۴ آیه ۱۶، رفتن به کنیسه در روز سبت برای مسیح «رسم» بود. به علاوه، در زمان مرگ و خاکسپاری مسیح، زنانی که از جلیل به دنبال او آمده بودند «در روز سبت طبق دستور شریعت استراحت کردند» (لوقا فصل ۲۳ آیه ۵۶)، این موضوع نشان می‌دهد که بر خلاف این موضوع هیچ تعلیمی از طرف او وجود نداشته است؛ و آن‌ها همچنان هفتمین روز هفته را حفظ می‌کردند.

چگونه یکشنبه روز عمومی پرستش شد؟
(کِنت استرند پروفسور تاریخ کلیسا و سمیناریست الهیات در دانشگاه اندروز، شهر میشیگان، ۱۹۷۹)

بخش ۲

 

مورخان نشان می‌دهند که چگونه، کجا و چه موقع روز یکشنبه به عنوان روز پرستشی پا به صحنه گذاشت.

 

در مقاله‌ام در بخش گذشته، اشاره کردم که در طول قرون سوم تا پنجم در جامعه مسیحیت هر دو روز سبت (شنبه) و یکشنبه را در کنار یکدیگر حفظ می‌کردند. همچنین از عهد جدید آموختیم که روز مخصوصی برای جلسات پرستشی هفتگی روز شنبه وجود داشته است، نظر به اینکه روز یکشنبه از چنین نقش موثری برخوردار نبود.

 

پس چه موقع، از کجا و چگونه این جابجایی اتفاق افتاد و روز یکشنبه به عنوان روز مخصوص مسیحیان قلمداد شد؟ 

اولین مدرک روشن از حفظ هفتگی یکشنبه توسط مسیحیان به قرن دوم در مناطق اسکندریه و روم باز می‌گردد. حدوداً در ۱۳۰ سال بعد از میلاد برنابا از اسکندریه در ادعایی بسیار تمثیلی هفتمین رز، سبت را به هفت هزارمین سال تاریخ زمین منسوب می‌کند. او در ادامه می‌گوید که روزهای سبت زمان حاضر برای خدا که «شروع روز هفتم (یکشنبه) را، آغاز دنیای دیگر آفریده غیر قابل قبول بود. تا اینکه ما با شادمانی روز هشتم را حفظ کنیم، روزی که در آن عیسی دوباره از مردگان برخاست.»

حدوداً در سال ۱۵۰ بعد از میلاد جاستین مارتیر (Justin Martyr) در روم منبع مستقیم و شفافی برای حفظ روز یکشنبه تدارک می‌بیند، در واقع به طور خلاصه در دفاعیه‌اش (Apology) برگزاری جلسه پرستش در روز یکشنبه را اینگونه توصیف می‌کند: «و در روزی که یکشنبه خوانده می‌شود، همه آنانی که در شهر یا خارج از شهر زندگی می‌کنند در یک مکان دور هم جمع می‌شوند و تا جایی که زمان اجازه بدهد به قرائت یادداشت‌های رسولان یا نوشته‌های انبیاء می‌پردازند؛ سپس زمانی که قرائت متون تمام شد، واعظ به طور شفاهی به آن‌ها تعلیم می‌دهد و همه را به پیروی از اعمال نیکو تشویق می‌نماید؛» و سپس برنامه با دعا، مشارکت و اعانه برای فقرا ادامه می‌یابد.

 

همین نویسنده در مقاله مباحثه‌اش با تریفو (Trypho) فرد یهودی که در تعدادی از گفته‌هایش تمایل به شکستن روز سبت را آشکارا اعلام کرده می‌نویسد: «می‌بینی که نیروهای طبیعت بدون حفظ رو شنبه به کار خود ادامه می‌دهند؟ در همان وضعی که به دنیا آمده اید بمانید.»

 

روم و اسکندریه. بنابراین برنابا از اسکندریه و جاستین مارتیر در روم هر دو نه تنها به حفظ روز یکشنبه اشاره می‌کنند بلکه هر دو در رابطه با روز شنبه از خود گرایشی منفی نشان می‌دهند. این همان دو شهری است که با صراحت توسط دو تن از مورخان قرن پنجم، سقراط اسکولاکتیکوس و سوزومن (Socrates Scholasticus and Sozomen) به عنوان موارد مستثنی در اجرای قانون عمومی برگزاری جلسات پرستشی در روز شنبه که تا اواخر قرن پنجم نیز در سراسر دنیای مسیحیت برگزار می‌شد اعلام می‌شوند. (توضیحات این مورخان در بخش اول به شما ارائه شدند.)

 

چه شرایط خاصی توانسته روم و اسکندریه را به قبول زود هنگام حفظ رو یکشنبه سوق داده باشد؟ علاوه بر این چرا حفظ زود هنگام یکشنبه (حداقل از قرن سوم) این چنین سهل و آسان از طرف باقی مسیحیان پذیرفته شد، حتی زمانی که سبت به کلی رها نشده بود؟

 

بدیهی است شواهدی که تا به حال ارائه داده‌ایم این فرضیه که روز یکشنبه بلافاصله بعد از قیام مسیح، جانشین روز هفتم، سبت شد را در هم می‌شکند. ولی این دیدگاه مخالف که یکشنبه مسیحیان به طور مستقیم از اعتقادات بت پرستان در ابتدای دوران عهد جدید اقتباس شده نیز نادرست است. نه تنها این فرضیه فاقد دلیل و برهان کافی است بلکه این امر غیرممکن که تقریباً همه عالم مسیحیت به طور ناگهانی به بت پرستی روی آوردند، باید نیاز ما به توضیحات مقبول‌تر را برانگیزد. به خصوص می‌آموزیم بسیاری از مسیحیان ابتدایی ترجیح دادند به شهادت برسند ولی بر سر ایمان‌شان مصالحه ننمایند. خود جاستین چنین مسیحی بود و در سال ۱۶۵ بعد از میلاد بر اثر شکنجه به شهادت رسید.

 

هیچ جایگزینی برای روز سبت نیست. در دوره ای این چنین، آیا روز مخصوص بت پرستی می‌توانست بدون هیچ اعتراض جدی و مهمی به طور ناگهانی تمام دنیای مسیحیت را در بر گیرد؟ گذشته از این، اگر چنین بوده است، چطور برای این حقیقت دلیل اقامه کنیم که وقتی روز یکشنبه مسیحی بوجود آمد، بطور مرتب مسیحیان آنرا به احترام قیام مسیح در نظر می‌‌گرفتند و نه به عنوان سبت؟

 

این نکته دومی یک بررسی ویژه نیاز دارد. در عهد جدید، رستاخیز مسیح از مردگان نمادی از نوبر محصول است، درست همانطور که مرگش در ارتباط با ذبح بره پسح است (رساله اول به قرنتیان فصل ۱۵ آیه ۲۰ و فصل ۵ آیه ۷ را ببینید). جنباندن بافه یا دسته‌ای (برای مثال گندم یا جو) از نوبر محصول یک رویداد سالیانه در میان یهودیان بود. ولی در دوران عهد جدید دو روش متفاوت برای تجلیل این روز وجود داشت.

 

مطابق با سفر لاویان فصل ۲۳ آیه ۱۱، جنباندن بافه محصول در فصل فطیر «در فردای بعد از سبت» انجام می‌گرفت. فریسیان این را به عنوان روز بعد از سبت عید پسح، تفسیر می‌کردند. آن ها بره عید پسح را در چهاردهم آوریل ذبح می‌کردند و سبت عید پسح را در پانزده آوریل جشن می‌گرفتند و بافه نوبر محصول را در شانزده آوریل تقدیم می‌کردند صرف نظر از روزهای هفته، ولو اینکه امکان جابجایی این تاریخ‌ها وجود داشته است. در نتیجه جشن‌های آن‌ها با جشن کریسمس ما که هر ساله به روزی متفاوت با سال قبل می‌افتد همزمان است.

 

از سوی دیگر اِسنی‌ها (Essenes) و صدوقیان «از فردای سبت» به عنوان فردای سبت هفتگی - همیشه یکشنبه تفسیر می‌کردند. روزهای پنطیکاست (عید پنجاهه) آن‌ها نیز همیشه «از فردای سبت هفتم» از روزی که نوبر محصول را تقدیم می‌کردند به روز یکشنبه می‌افتاد (سفر لاویان فصل ۲۳ آیه‌های ۱۵ و ۱۶ را ببینید).

 

برای مسیحیان ادامه‌ی جشن اهدای نوبر محصول امری عادی بود، زیرا که ایشان آن را به عنوان عید یهودی حفظ نکردند بلکه به خاطر احترام به رستاخیز مسیح از مردگان. اصلاً آیا مسیح نوبر حقیقی نبود (رساله اول به قرنتیان فصل ۱۵ آیه ۲۰) و آیا رستاخیزش پراهمیت‌ترین نبود (رساله به قرنتیان فصل ۱۵ آیه‌های ۱۴ و ۱۷ تا ۱۹ را ببینید)؟

 

اما از چه زمان مسیحیان مراسم رستاخیز را برگزار می‌کنند؟ آیا آن‌ها هر هفته این کار را انجام می‌دادند؟ خیر. بلکه سالیانه آنرا برگزار می‌کردند، شبیه به رسم برگزاری جشن نوبر محصول به رسم یهودیان.

 

اما کدام یک از این دو شیوه را آن‌ها برگزیدند، روش فریسیان یا اِسنی‌ها – صدوقیان؟ احتمالاً هر دوی آن‌ها. کسانی که تحت تأثیر فریسیان قرار گرفته بودند هر ساله عید پسح خود را در روزی متفاوت در هفته برگزار می‌کردند و آنان که تحت تأثیر اِسنی‌ها یا صدوقیان قرار گرفته بودند هر ساله عید پسح خود را روز یکشنبه برگزار می‌کردند.

 

و این دقیقاً همان وضعی بود که ما در مجادله بر سر عید پسح با اواخر قرن دوم می‌بینیم. در آن دوران مسیحیان آسیایی (در ایالت آسیایی امپراتوری روم در آسیای صغیر غربی) رویدادهای مربوط به عید پسح را صرف نظر از اینکه چه روز هفته باشد در روزهای ۱۴ـ ۱۵ـ ۱۶ آوریل برگزار می‌کردند. اما مسیحیان در بیشتر مناطق دیگر دنیا شامل گال، کورنت، پنطس (در شمال آسیای صغیر)، اسکندریه، بین النهرین و فلسطین (و حتی خود اورشلیم) روز یکشنبه را به عنوان عید پسح جشن می‌گرفتند. منابع اولیه نشان می‌دهند هر دو شیوه از سنت بجا مانده از رسولان سرچشمه گرفته‌اند.

 

این نوع نمایش محتمل‌تر است تا اینکه بگوییم برگزاری جشن پسح یکشنبه، آخرین نوآوری روم بوده است. اساساً، در دورانی که مسیحیان هنوز در حال نفوذ از شرق به غرب بودند، چگونه نوآوری روم این چنین ناگهانی و کامل توانسته است سنت رسولان را در تمام دنیای مسیحیت از شرق به غرب ریشه کن سازد؟

 

مدلی از تاریخ کلیسا که یکشنبه را در میان مسیحیان اولیه به عنوان عید پسح سالیانه می‌بیند تا اینکه به عنوان مراسمی هفتگی، در بردارنده مفهوم تاریخی است. حفظ عادت سالروز جشن نوبر محصول در بین یهودیان می‌تواسته به آسانی به بزرگداشت سالیانه قیام در احترام به مسیح، نوبر همگان تبدیل گردد. ولی در گذشته چنین عادت یا پیشینه خیالی از بزرگداشت هفتگی رستاخیز وجود نداشت. در حالی که احتمالاً پرستش یکشنبه مسیحیان در هر هفته بعدها به عنوان پسوندی برای مراسم سالیانه پرورش یافته است.

 

عوامل متعددی توانستند در چنین توسعه‌ای نقش داشته باشند. در ابتدا نه تنها تقریباً همه مسیحیان اولیه هم عید پسح و هم عید پنطیکاست را در روز یکشنبه برگزار می‌کردند بلکه تمام هفت هفته در بین این دو روز تعطیل نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

 

جی. وَن گودواِور (J. van Goudoever) نیز می‌گوید که اتفاقاً یکشنبه‌های ما بین این دو عید سالیانه نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند. اگر چنین بوده است، پس دلایل موجود توانسته‌اند در توسعه پرستش یکشنبه هفتگی دخیل بوده باشند، در ابتدا از یکشنبه‌ها در طول دوران عید پسح تا پنطیکاست شیوع یافته و در نهایت به کل سال ختم شده است.

 

بنابراین بزرگداشت سالیانه یکشنبه می‌تواند از مسیحیان اولیه در اسکندریه و روم سرچشمه گرفته باشد که پرستش هفتگی روز یکشنبه را به جای روز شنبه باب کردند. ولی دلیلی وجود ندارد که چرا این نوع جشنواره قیام هفتگی جای سبت را گرفته است؛ و در واقع در نقاط دیگر دنیای مسیحیت آن را به عنوان روزی خاص در کنار سبت می‌بینیم.

 

روز یکشنبه جایگزین روز سبت در روم می شود. اما چه عامل یا عواملی در روم و اسکندریه در جایگزینی سبت توسط روز یکشنبه موثر بوده‌اند؟ بدون شک مهم‌ترین آن‌ها رشد خواسته‌های ضد یهودی در ابتدای قرن دوم میلادی بود. چندین شورش یهودی از جمله شورش بارکوخبا (Bar Cocheba) در سال‌های ۱۳۲ تا ۱۳۵ بعد از میلاد اوج گرفتند که خصومت رومیان بر علیه یهودیان را تا حد بالا، در حقیقت بالاترین حد خود برانگیخت و باعث شد تا امپراتور هادریان (Hadrian) یهودیان را از فلسطین اخراج کند. جدش تراژان  (Trajan) نیز از دست شورش‌های یهودیان بسیار خشمگین شده بود؛ و خود هادریان قبل از شورش بارکوخبا برخی رسوم یهودیان از جمله ختنه کردن و حفظ سبت را منع نموده بود.

 

بخصوص در اسکندریه گروهی نیرومند از یهودیان وجود داشت و در پایتخت روم مسیحیان از اینکه آن‌ها را با یهودیان یکی تلقی کنند می‌هراسیدند. بنابراین آن‌ها مخصوصاً در این دو شهر برای اینکه نشان بدهند به آداب و رسوم یهودیان وابسته نیستند احتمالاً به دنبال جایگزینی برای سبت می‌گشتند. 

علاوه بر این به خاطر روم (و برخی مکان های دیگر در غرب) روزه گرفتن در سبت هر هفته سبب تاریک جلوه دادن این روز می‌شد و در نتیجه عبادت در روز یکشنبه را بیشتر توسعه می‌داد. این موضوع به طور حتم تأثیری منفی بر سبت گذاشت و توانست به انگیزه‌ای در روم و برخی مناطق مجاور تبدیل گردد تا جشنواره شادی آور قیام در روز یکشنبه را جایگزین سبت غمگین و گرسنگی آور کنند.

 

بدون شک اِعمال نفوذهای دیگری نیز در اقدامات اولیه برای جایگزینی یکشنبه به جای شنبه در روم و اسکندریه در کار بوده‌اند. شاید وقوع این حادثه از برخی تأثیرات بت پرستی نشأت گرفته باشد، ولی حفظ کنندگان یکشنبه در قرن دوم فقط از این منبع به طور مستقیم به کلیسا وارد نشدند. در واقع اثر یکشنبه بت پرستان بر مسیحیت، اساساً پس از دوران کنستانتین بود که توسعه یافت.

 

در حالی که یکشنبه هفتگی در کنار روز سبت بوجود آمد، در سراسر دنیای مسیحی به غیر از روم و اسکندریه لزوماً برخورد میان این دو روز اجتناب ناپذیر بود همچنان که در ابتدای قرن دوم در روم و اسکندریه اتفاق افتاده بود. این موضوع در واقع اتفاق افتاد و مقاله پایانی این مجموعه، نحوه جایگزینی سبت با یکشنبه به عنوان روز اصلی پرستش مسیحی را بررسی خواهد کرد.

 

«روز خداوند» چیست؟ حال ما نیاز داریم تا نگاهی سریع به شواهد بعدی بیاندازیم یعنی سرچشمه اساسی «روز خداوند». آیا عبارت «روز خداوند» توانست در کاربرد اولیه‌اش همان طور که داگمور (C. W. Dugmore) پیشنهاد داده است به مراسم سالیانه عید پسح اشاره کند؟

 

اولین مرجع وابسته به کتاب‌مقدس در رابطه با عبادت یکشنبه به عنوان «روز خداوند» از کِلمنت اسکندریه – تیتوس فلاویوس کلمنت (Clement of Alexandria) مقارن با اواخر قرن دوم مشتق می‌شود. او توضیح می‌دهد که روز خداوندی که افلاطون از روی نبوت در دهمین بخش کتاب جمهوری از آن سخن می‌گوید این است: «و آنگاه که هفت روز در مرغزار بر هر یک از آن‌ها گذشت، در روز هشتم آن‌ها می بایست عازم می‌شدند و در چهار روز می‌رسیدند.»

اما چندی قبل از این موضوع، ایرنائوس (Irenaeus) از گال خطابه‌ای شدید‌الحن با این عنوان ایراد کرده بود که روز پنطیکاست «اهمیتی برابر با روز خداوند دارد.» سردبیر کتاب (Ante-Nicene Fathers) نیز اذعان می‌کند که این موضوع به عید پسح اشاره دارد. به نظر واضح می‌آید که هر دو واقعه مقصودشان اعیاد سالیانه است.

 

به هر حال دو منبع دیگر خیلی قدیمی‌تر وابسته به الهیات اولیه مسیحیان وجود دارد که اغلب به عنوان بیانیه «روز خداوند» به حساب می‌آیند هر چند هیچ یک از آن‌ها دربردارنده کلمه روز در متن نیستند:

 

۱. دیداکه (Didache) ۱۴: ۱ «در (روز) متعلق به خداوند گردهم آیید» یا در حد امکان «مطابق با (فرمان) خود خداوند نزد هم جمع شوید.»

 

اگر «(روز) خداوند» واژه صحیحی باشد، از آن جا که دیداکه تا اندازه‌ای نوعی مقرارت غسل تعمید بشمار می‌آید و آیین غسل تعمید به نظر با عید پسح در کلیسای اولیه در ارتباط بوده، پس ممکن است منظور عید پسح باشد.

 

۲. در فصل ۹ نامه ایقناتیوس (Ignatius) به مگنِسیا (Magnesians): «دیگر... (حفظ کننده سبت نباشید)، بلکه در حفظ روز خداوند بکوشید» یا در حد امکان، «مطابق با (زندگی) خداوند زندگی کنیم تا اینکه زندگی مان دوباره شکوفا گردد.»

اگر «روزه» واژه صحیحی باشد، ایقناتیوس نمی‌توانست اشاره‌ای به تقدیس یکشنبه هفتگی کرده باشد، زیرا گروهی که او به عنوان «حفظ نکنندگان روز سبت و کسانی که مطابق (روز) خداوند زندگی می‌کردند» توصیف می‌کند چنانچه از متن مشهود است افرادی جز انبیاء عهد قدیم نبودند. ایقناتیوس همچنان خوب می‌دانست انبیاء عهد قدیم شنبه هفتگی را حفظ می‌کردند و نه یکشنبه.

 

در نتیجه عبارت «حفظ کنندگان سبت نباشید» نمی‌تواند به معنای «دیگر روز سبت را حفظ نکنید» باشد بلکه ترجیحاً اجتناب از رسوم و قوانین یهودی را پیشنهاد می‌کند (همانطور که همه متن توضیح می‌دهد.) عبارت «مطابق با (روز) خداوند زندگی کنید» نمی‌تواند به معنای حفظ یکشنبه باشد. مقصود کلی داشتن زندگی مطابق با «زندگی خداوند» است (که بدون شک ترجمه بهتری است).

 

حتی واژه افزاینده ایقناتیوس در قرن سوم یا چهارم تصدیق کرد که کشمکش بر سر دو روز متفاوت نبود زیرا که او حفظ هر دو روز سبت به «سنت روحانی» و سپس «روز خداوند» نیز را تأیید می‌کند.

 

خلاصه ای مختصر از حقایق بنیادی که در مقاله‌ قبلی و کنونی مورد بحث قرار گرفت از این قرار خواهند بود:

 

۱ـ سکوت عهد جدید درباره حفظ روز یکشنبه در مقایسه با اظهارات پشت سر هم درباره سبت (شنبه)، مدرکی متقاعد کننده برای نبود پرستش یکشنبه در عهد جدید مسیحیان ارائه می‌کند. (علاوه بر این سکوت قرن دوم در رابطه با سبت (شنبه) و یکشنبه به استثنای روم و اسکندریه اساساً به علت این واقعیت است که هیچ نبردی بر سر این دو روز بغیر از این دو شهر وجود نداشته است.)

 

۲ـ شواهد ادبی انتشار یافته از قرن سوم تا پنجم میلادی نشان می‌دهند که سرانجام حفظ یکشنبه کاملاً برقرار شده است؛ از این گذشته در بیشتر دنیای مسیحیت یکشنبه در کنار سبت حفظ می‌شده است.

 

۳ـ سابقه آیین و رسوم یهودیان برای برگزاری جشن سالیانه «نوبر محصول» در روز یکشنبه زیربنای برگزاری جشن رستاخیز در میان مسیحیان را آماده ساخت. این موضوع بدون شک اولین قدم در راستای اجرای عید رستاخیز یکشنبه هفتگی بود. (به اضافه ماه بعد از آن.)

 

bottom of page