عالمان دینی و مردم عادی درباره صحت روز یک شنبه بعنوان روز پرستش مطابق با کتاب مقدس میپرسند.
این پرسش که چگونه روز یکشنبه، روز اول هفته جایگزین روز شنبه، روز هفته شد تا آنجایی که روز اصلی پرستش مسیحیان بیشترین توجه را در سال های اخیر به خود جلب کرده است.
چگونه یکشنبه روز عمومی پرستش شد؟
(کِنت استرند پروفسور تاریخ کلیسا و سمیناریست الهیات در دانشگاه اندروز، شهر میشیگان، ۱۹۷۹)
بخش ۱
عالمان دینی و مردم عادی درباره صحت روز یک شنبه بعنوان روز پرستش مطابق با کتاب مقدس میپرسند.
این پرسش که چگونه روز یکشنبه، روز اول هفته جایگزین روز شنبه، روز هفته شد تا آنجایی که روز اصلی پرستش مسیحیان بیشترین توجه را در سال های اخیر به خود جلب کرده است.
برای نمونه یکی از مطالعات بسیار گسترده در این زمینه پیشنهاد میکند که پرستش روز یکشنبه برای مسیحیان از یکشنبه شب خدمت عشای ربانی در روز قیام مسیح بوجود آمده است، در حالی که خود یکشنبه تا دوره بعد از کنستانتین کبیر یعنی اوایل قرن چهارم میلادی هنوز روز کاری محسوب میشد. ولی سرانجام روز یکشنبه دیگر روز کاری تلقی نشد و به «سبت» مسیحیان تبدیل گردید.
برخی دیدگاه ها ساده و عمومیتر از یکی از این دو دیدگاه است (۱) یکشنبه فوراً بعد از رستاخیز مسیح از مردگان جایگزین روز هفتمین، سبت شد یا (۲) حفظ روز یکشنبه به طور مستقیم توسط بتپرستان در طول قرن دوم میلادی یا بعدها باب شد.
ولی کدام یک از این دو دیدگاه درست است؟ منابع اصلی در این رابطه به ما چه میگویند؟
هر دو روز حفظ میشد. یک مسئله کاملاً واضح است: حفظ روز یکشنبه مسیحیان – هر زمان که شروع شده است – در ابتدا به طور عمومی جایگزین روز هفتمین، سبت در کتاب مقدس نشد؛ هر دو روز شنبه و یکشنبه بطور گستردهای در کنار هم برای چند قرن در تاریخ ابتدایی مسیحیت حفظ میشدهاند. سقراط اسکولاکتیکوس (Socrates Scholasticus) مورخ کلیسا در قرن پنجم میلادی نوشت: «گرچه تقریباً همه کلیساهای جهان جشن مقدس (عشای ربانی) را در روز سبت هر هفته برگزار میکنند، با این وجود مسیحیان در اسکندریه و روم بدلیل برخی آیینهای باستانی دیگر آن را به جا نمیآورند.»
سوزومن (Sozomen) نویسنده معاصر با سقراط نوشت: «مردم قسطنطنیه (همین استانبول امروزی) و تقریباً همه جا در روز سبت و روز اول هفته دور هم جمع میشوند، که هیچ وقت در روم و اسکندریه حفظ نشده است.»
بنابراین تا اواخر قرن پنجم میلادی «تقریباً در همه جای» عالم مسیحیت، به غیر از رم و اسکندریه، جلسات پرستشی در هر دور روز شنبه و یکشنبه برگزار میشدند. منابع دیگری از قرون سوم تا پنجم میلادی نیز پرستش مسیحیان در هر دو روز شنبه و یکشنبه را تشریح کردهاند.
برای مثال، نظام نامههای رسالتی پاپ که در قرن چهارم چاپ شدند، تعالیم را اینچنین تزئین کردند «روز شنبه و عید روز خداوند (روز یکشنبه) را حفظ کنید؛ زیرا نشان دهنده یادبودی از آفرینش و در ادامه رستاخیز از مردگان میباشد.» «بگذارید غلامان پنج روز کار کنند؛ اما در شنبه و روز خداوند (یکشنبه) به ایشان فرصت کافی بدهید تا برای تعلیم پارسایی به کلیسا بروند.»
درست در همین زمان نویسندهای گمنام مشهور به واژه افزاینده ایقناتیوس (Ignatius) توصیه میکند که، «شنبه را به خاطر سنت روحانی آن حفظ کنید و در به جا آوردن شریعت شادمان باشید. ... و بعد از حفظ شنبه اجازه دهید همه دوستان در مسیح، روز خداوند، روز رستاخیز او از مردگان، ملکه و رئیس همه روزها را به مانند عید حفظ کنند؛» و در قرن پنجم، جان کاسیان (John Cassian) به جلسات پرستشی در کلیسا در هر دور روز شنبه و یکشنبه اشاره کرده، توضیح میدهد که او حتی برخی از راهبان را دیده بود که بعضی اوقات پنج روز هفته را روزه میگرفتند اما روز شنبه یا یکشنبه به کلیسا میرفتند و مهمانان را برای صرف غذا در این روزها به خانه خود دعوت میکردند.
گریگرینوس نیسا (Gregory of Nyssa) در اواخر قرن چهارم از روز شنبه و یکشنبه به عنوان «خواهران» یاد میکند. و حدود ۴۰۰ سال بعد از میلاد آستریوس آماسیا (Asterius of Amasea) گفت که برای مسیحیان زیبا بود که «گروهی از حفظ کنندگان هر دو روز شنبه و یکشنبه گرد هم میآیند»، و این کار هر هفته مردم و کشیشان را به عنوان آموزگاران شان دور هم جمع میکرد.
کاملاً روشن است که هیچ یک از این نویسندگان یکشنبه را با سبت کتاب مقدس مخلوط نکردهاند. یکشنبه، روز اول هفته همیشه به دنبال روز هفتمین، سبت میآمد. علاوه بر این، سوابق تاریخی صریحاً نشان میدهند که این چرخه هفتگی از زمان مسیح تا به حال بدون هیچ تغییری باقی مانده است، به طوری که شنبه و یکشنبهٔ قرنهای ابتدایی با شنبه و یکشنبه حال فرقی نداشت.
در دو مقاله بعدی ما به اطلاعات تاریخ کلیسای ابتدایی در قرن دوم و بعد از آن باز خواهیم گشت تا سرانجام نحوه تحت الشعاع قرار گرفتن شنبه توسط روز یکشنبه را بررسی نماییم، اما چون عهد جدید قاعده کلی برای پرستش مسیحیان قلمداد میشود پس در ابتدا بررسی شواهد عهد جدید بیشتر حائز اهمیت است. پرسشی که اینجا میتوانیم مطرح کنیم این است: مسیح و رسولان چطور به روز شنبه و یکشنبه نگریستند؟
سبت در عهد جدید. مطابق با لوقا فصل ۴ آیه ۱۶، رفتن به کنیسه در روز سبت برای مسیح «رسم» بود. به علاوه، در زمان مرگ و خاکسپاری مسیح، زنانی که از جلیل به دنبال او آمده بودند «در روز سبت طبق دستور شریعت استراحت کردند» (لوقا فصل ۲۳ آیه ۵۶)، این موضوع نشان میدهد که بر خلاف این موضوع هیچ تعلیمی از طرف او وجود نداشته است؛ و آنها همچنان هفتمین روز هفته را حفظ میکردند.
وقتی لوقا نقل قولش را چندین دهه بعد از مصلوب شدن مسیح نوشت، در واقع تصدیق نمود که هیچ تغییری در حفظ سبت رخ نداده است. او حفظ شنبه را «مطابق با دستور شریعت» کاملاً حقیقی گزارش میکند و به اضافه شدن یک روز جدید پرستشی در این فاصله هیچ اشارهای نکرده است.
البته باید درک کنیم که خود مسیح توسط فریسیان و علمای دین یهود متهم به شکستن سبت (شنبه) شده بود. در این خصوص میتوانیم به این واقعه که شاگردان مسیح در حین عبور از میان کشتزارها خوشههای گندم را میچیدند و در دستانشان سابیده و میخوردند اشاره کنیم (متی فصل ۱۲ آیههای ۱ تا ۸)؛ در این خصوص میتوانیم به تعدادی از شفا دادنهای مسیح نیز اشاره کنیم، برای نمونه از نظر رهبران یهود شفای آن مرد مفلوج بر علیه قوانین روز سبت بود (متی فصل ۱۲ آیههای ۱۰ تا ۱۳). به نظر شما این تجربه چه معنا و مفهومی در بر دارد؟
برای درک این وضعیت فرد باید بفهمد که حفظ روز سبتِ یهودیان در دوران مسیح فقط پیروی ساده از شریعت کتابمقدس نبود بلکه پایبندی به قوانین و مقررات سخت گیرانه تصویب شده توسط آنها به شمار میرفت. میشنا (Mishnah) مجموعهای است که این قوانین به اصطلاح شریعت شفاهی ۲۰۰ سال بعد از میلاد در آن به رشته تحریر درآمدند و در واقع نحوه حفظ سبت در میان فریسیان و علمای دین یهود را به ما توضیح میدهد که شامل قوانین اصلی و فرعی میشود.
مقررات ثانویه سبت. سی و نه قانون اصلی در رساله (یا بخش) میشنا (Mishnah) ملقب به «سبت» وجود دارد که در ادامه فهرست شدهاند: انواع مشاغل اصلی، چهل، یک کم: «کشت و کار، شخم زدن، درو کردن، دسته بندی، خرمن کوبی، بوجاری یا همان باد دادن خرمن کوبیده، تمیز کردن، دستاس کردن، الک کردن، خمیر درست کردن، پخت و پز، پشم چینی، پشم شویی یا پشم زنی یا رنگ کردن آن، پنبه ریسی، بافندگی، دوک ریسی، بافتن دو نخ، جدا کردن دو نخ، گره زدن، باز کردن گره، فرآیند دوختن به اندازه دو کوک، پاره کردن پارچه به اندازه دو کوک، شکار یک غزال، کشتار حیوان یا دباغی یا نمک اندود کردن آن یا عمل آوردن پوست آن، جدا کردن یا برش دادن آن، نوشتن دو حرف، پاک کردن به منظور نوشتن دو حرف، ساختن، خراب کردن، خاموش کردن آتش، روشن کردن آتش، ضربه زدن با چکش و حمل هر چیز از یک مکان به مکان دیگر.»
این قوانین ۳۹ گانه بسیار متغیر و شاخه شاخه هستند. برای مثال در نحوه نگارش دو حرف الفبا به طوری که هر دوی آنها همزمان قابل رویت باشند تفاوت وجود دارد. اگر شخصی حرفی را بیدقت بر روی یک دیوار بنویسد و حرفی دیگر را در کنارههای همان دیوار بنویسد چنانچه هر دو حرف را بتوان بر روی دیوار دید در واقع آن شخص سبت را شکسته است.
یک کالا میتوانست به طریقی متفاوت نسبت به روش معمول حمل شود و خوراک را میشد به دو روش از خانه خارج کرد (تا نزدیکی مقصد و سپس مابقی به طریقی دیگر) یا اینکه توسط دو شخص متفاوت این کار انجام گیرد، تا اینکه از نظر فنی و به خواست کار بحساب نیاید. ولی حمل کردن هر چیز به خارج از خانه به روش معمول در روز سبت، قانون اصلی سبت در مقابل «حمل هر چیزی از جایی به جای دیگر» را نقص میکرد.
اگر قرار باشد آب از چاه با ظرف ساخته شده از کدو کشیده شود، سنگی که به عنوان وزنه در ته ظرف استفاده میشود قسمتی از یک ظرف تو خالی در نظر گرفته میشود. اگر سنگ در حین بالا کشیدن ظرف نیافتد به عنوان وزنهای که بالا کشیده شده تلقی خواهد شد و از این رو شخص با انجام چنین عملی به خاطر نقص روز سبت گناهکار محسوب میشود. اجازه پرتاب اشیاء داده میشد ولی تا فاصله مجاز قوانینی تعریف شده بود، برای مثال سؤالی که مطرح میشد این بود که آیا میشود کالایی را از مِلک خصوصی به یک ملک عمومی پرتاب کرد یا خیر!
نمونههایی که در بالا به آنها اشاره کردیم تعداد معدودی از جزئیات نوشته شده در رساله «سبت» میشنا هستند؛ به علاوه قوانین قید شده در این رساله در بر دارنده مقررات دیگری برای سبت بودند که همگی به موضوع مسافرت در روز سبت میپردارند. (این مسایل در رساله «اروبین – Erubin » مورد بحث قرار گرفتهاند.)
با چنین سفسطههای مربوط به حفظ سبت، واضح است که چرا شاگردان مسیح با چیدن و سابیدن خوشههای گندم متهم به شکستن سبت شده بودند. یکی از سی و نه قانون اصلی سبت «درو کردن» بود؛ و دیگری «خرمن کوبی.» بنابراین شاگردان مسیح هم درو میکردند و هم خرمن میکوفتند و با این عمل در حال شکستن دو قانون اصلی سبت بودند.
اگر ایشان کاه را از خرمن جدا کرده باشند، در واقع عمل «الک کردن» را نیز انجام دادهاند، پس سه قانون اصلی سبت را شکستهاند. اهمیت «شکستن سبت» به این منوال، بر خلاف احکام خدا آنگونه که در کتاب مقدس آمده نبود بلکه در کل و منحصراً بر علیه محدودیتهای وضع شده یهود بود.
همینطور در رابطه با شفای بیماران و مراقبت از رنج دیدگان در روز سبت، قوانین معلمان یهود باعث استثناءهای خاصی شده بودند، مثلاً اجازه داده میشد تا حیوانی که به چاه سقوط کرده را از چاه بیرون بکشند. گرچه، یهودیانی در دوران مسیح زندگی میکردند که از معلمان یهودی هم سخت گیرتر بودند و اگر نوزاد حیوانی به طور اتفاقی در روز شنبه به گودالی میافتاد ایشان حتی اجازه نمیدادند کسی آنرا نجات بدهد. همچنین آنها اجازه نمیدادند تا دایهها نوزادان را در روز شنبه در آغوش خود بگردانند.
نظر به معجزات متفاوتی که مسیح برای کاهش رنج در سبت انجام میداد، جالب بود که خود او نکوهش فریسیان در رابطه با شکستن سبت را هرگز نپذیرفت. در واقع در مورد آن مرد با دست خشکیده، او پرسید، «اگر یکی از شما گوسفندی داشته باشد و آن گوسفند در روز شَبّات در چاهی بیفتد، آیا آن را نمیگیرد و از چاه بیرون نمیآورد؟ حال، انسان چقدر باارزشتر از گوسفند است! پس نیکویی کردن در روز شَبّات جایز است.» (متی فصل ۱۲ آیههای ۱۱ و ۱۲).
بعد از این سخن بود که او آن مرد را شفا داد. بدین گونه او بر قانونی بودن این نوع اعمال در سبت صحه گذاشت.
اگر شخصی همه جزئیات اعمال مسیح در روز سبت (شنبه) را مطالعه کند خواهد دید که (۱) او در جلسات پرستشی شرکت کرد؛ (۲) او به عنوان خداوند سبت عمل رحمت را به جا آورد (متی فصل ۱۲ آیه ۸؛ لوقا فصل ۲ آیه ۲۸) و ادعا کرد که موازی با نیت سبت بوده است؛ (۳) و او هرگز از پیروانش نخواست تا سبت را که روز استراحت و پرستش بود منسوخ کنند. در واقع نظر به نکته پایانی، پیروان او نیز همانطور که متوجه شدیم، مطابق با دستور خدا زمانی که مسیح در قبر بود در روز سبت استراحت نمودند.
حواریون چطور؟ ولی در مورد عملکرد حواریون بعد از قیام مسیح چه برای گفتن داریم؟ کتاب اعمال رسولان نشان میدهد که تنها روزی که حواریون بطور هفتگی پیوسته مشغول جلسات پرستشی بودند روز شنبه، هفتمین روز هفته بود. پولس رسول و همراهانش زمانی که از شهر انطاکیه در استان پیسیدیه دیدار میکردند، «در روز سبت به کنیسه وارد شدند و نشستند» (اعمال رسولان فصل ۱۳ آیه ۱۴). بعد از قرائت کتاب مقدس، از آنها خواسته شد تا سخنرانی کنند. آنها برای یک هفته در انطاکیه ماندند و «سبت بعد تقریباً همه ساکنان آن شهر برای شنیدن پیام خدا گرد آمدند» (آیه ۴۴).
پولس و همراهانش در فیلیپی روز شنبه از دروازه شهر خارج شدند و به کنار رودخانه، محلی که برای عبادت ساخته شده بود رفتند (اعمال رسولان فصل ۱۶ آیه ۱۳). در تسالونیکی، پولس «برحسب عادت خود»، نزد ایشان داخل کنیسه شده در سه سبت با ایشان (یهودیان) از کتاب مباحثه میکرد» (اعمال رسولان فصل ۱۷ آیه ۲)؛ و در قرنتس، جایی که پولس برای یک سال و نیم در آن جا ماند، «او هر سبت در کنیسه مکالمه کرده، یهودیان و یونانیان را مجاب میساخت» (اعمال رسولان فصل ۱۸ آیههای ۴ و ۱۱).
بنابراین شواهد موجود در کتاب اعمال رسولان در رابطه با حفظ روز سبت تأکیدی چند برابر دارد.
روز یکشنبه به عنوان روز پرستش؟ از طرف دیگر، تنها مورد در تمام اعمال رسولان که از ملاقات در روز یکشنبه سخن میگوید، اعمال رسولان فصل ۲۰ آیههای ۷ تا ۱۱ است. این مورد احتمالاً جلسه شامگاهی شنبه و به طور حتم ملاقات بسیار مهمی باید بوده باشد که تمام شب به درازا کشیده است، چون که پولس روز بعد قصد داشت راهی بشود (و در واقع راهی هم شد).
ولی آیا آیههای دیگری در عهد جدید وجود دارند که نشان بدهند در آن دوران جلسه پرستشی منظمی در روز یکشنبه برگزار میشده است؟ خیر حتی یک آیه هم وجود ندارد!
البته باید گفت در یک یا دو موقعیت مسیح با مریدانش در شب یکشنبه ملاقات کرده است. برای نمونه او در دیروقت بعد از رستاخیز از مردگان نزد ایشان رفت؛ ولی آنها به خاطر جشن رستاخیز دور هم جمع نشده بودند، زیرا که هنوز حتی نمیدانستند چنین اتفاقی افتاده است (یوحنا فصل ۲۰ آیههای ۱۹ تا ۲۵؛ مرقس فصل ۱۶ آیه ۱۴)؛ و هشت روز بعد نیز او دوباره با آنها ملاقات کرد (یوحنا فصل ۲۰ آیههای ۲۶ تا ۲۹).
ولیکن پیش از صعودش به آسمان او چندین بار در میان حواریون ظاهر شد و سابقه یک یا دو بار ملاقات صرفاً در شامگاه یکشنبه دلیلی برای آغاز روز جدید پرستش فراهم نمیآورد. به واقع نه در نوشتههای اناجیل و نه در هیچ جای عهد جدید هیچ ادعایی مبنی بر اینکه ملاقاتهای روز یکشنبه مسیح با حواریونش الگویی برای جلسات پرستشی در میان مسیحیان بوجود آورده باشد نیست. همانطور که دیدیم سبت پیوسته روزی معین در دوران حضور حواریون در جلسات پرستشی بوده است.
دو آیه دیگر که برخی به عنوان مدرک برای حفظ روز یکشنبه در آن دوران در نظر میگیرند رساله اول به قرنتیان فصل ۱۶ آیه ۲ و مکاشفه یوحنا فصل ۱ آیه ۱۰ میباشد. ولی باید سریعاً درک کنیم که هیچ یک از این آیهها چیز زیادی درباره جلسه پرستش ذکر نمیکنند!
در رساله اول به قرنتیان فصل ۱۶ آیه ۲ میخوانیم که، «در روز اول هفته، هر یکی از شما بر حسب نعمتی که یافته باشد، نزد خود ذخیره کرده، بگذارد تا در وقت آمدن من زحمت جمع کردن نباشد.» عبارت «ذخیره نزد خود» در برخی ترجمههای کتابمقدس اشاره به چیزی جز برنامه پس اندازهای فردی نمیکند. مابقی ترجمهها با وضوح بیشتری تسلیم ایده یونانیها هستند، به این مضمون که پول را در خانه کنار بگذارند.
شاید جالب باشد که اضافه کنیم جان کریساستوم (John Chrysostom) پدر روحانی کلیسا (تاریخ مرگ سال ۴۰۷ بعد از میلاد در توضیح این آیه می گوید، «او (پولس) نگفت، آن را به کلیسا بیاورند مبادا ایشان به خاطر کم بودن مقدارش احساس شرمندگی کنند؛ اما بعد از افزایش تدریجی سهمشان، وقتی آمدم ارائهاش بدهند: ولی او گفت، اکنون آن را در خانه ذخیره کنید،» و جعبه کوچکی را در خانه خودشان به خزانه کلیسا اختصاص بدهند.» خود کریساستوم یکی از حفظ کنندگان یکشنبه حتی رساله اول قرنتیان باب ۱۶ آیه ۲ را به عنوان مدرکی برای جلسه پرستش روز یکشنبه تلقی نمیکرد.
روز خداوند. همان طور که یوحنا درمکاشفه فصل یک آیه ۱۰، توضیح میدهد، او «در روز خداوند در روح شد.» هرچند عاقبت از عبارت «روز خداوند» در راستای ایجاد روز یکشنبه برای پرستش استفاده شد، ولی حدوداً تا یک قرن بعد از نوشته شدن مکاشفه هیچ مدرکی دال بر این مورد وجود ندارد! در حقیقت همان طور که در مقاله بعدی خواهیم دید، احتمال این وجود دارد که عبارت قبل از اینکه برای جلسات هفتگی روز یکشنبه استفاده شود برای عید پسح مورد استفاده قرار میگرفته است.
ولی در ایالت آسیاسی امپراتوری روم همان جا که مکاشفه الهام میشود، سنت عید پاک یکشنبه را نداشتند، نه در دورانی که مکاشفه نوشته شد و نه در قرنها بعد از آن. در نتیجه عبارت «روز خداوند» در مکاشفه باب یک آیه ۱۰ نمیتواند به عید پاک یکشنبه اشاره داشته باشد.
از همه مهمتر هیچ مدرکی از گذشته یا دوران معاصر وجود ندارد که به یکشنبه مقامی در دوران عهد جدید عطا کند تا «روز خداوند» خوانده شود. البته روز دیگر یعنی هفتمین روز، سبت از عهد قدیم روز مقدس خداوند بوده است (اشعیا فصل ۵۸ آیه ۱۳ را بخوانید) و همان طور که دیدیم همان روزی بود که در آن خود مسیح و پیروانش از جمله پولس رسول در جلسات مذهبی حضور مییافتند.
در ارتباط با این موضوع توضیحی از آسفار مشکوک (apocryphal) «اعمال یوحنا» شاید علی رغم ارزش مشکوکش مورد توجه قرار بگیرد: «و سربازان سند صلح عمومی را گرفته و به سرعت سفر میکردند و او (یوحنا) را در میان خود نشانده بودند؛ وقتی اولین پست سربازان همزمان با صرف صبحانه عوض شد، آن ها از او خواستند با اطمینان قلبی نان را از آنها بگیرد و با آنها غذا میل کند؛ ولی یوحنا به آنها گفت: من براستی در روح شادمانی میکنم و ضمناً نمیخواهم که به هیچ غذایی لب بزنم... و در هفتمین روز که روز خداوند بود به آنها گفت: حال زمان آن رسیده که من هم غذا بخورم.»
(در اینجا «هفتمین روز» شاید صریحاً به روز هفتم، سبت نسبت داده شود یا روز هفتم از سفر. اگر دومی باشد پس هفتمین روز، سبت هم می باشد، زیرا در محدودهای که یوحنا میزیست روزه گرفتن در روز سبت باب نبود.)
در مجموع، حتی یک فقره مدرک قابل استناد در هیچ جای عهد جدید وجود ندارد که یکشنبه روز پرستش هفتگی در میان مسیحیان بوده باشد. بلکه خود مسیح، پیروانش در زمان مرگ وی و حواریون بعد از قیام وی به طور مرتب روز شنبه، هفتمین روز هفته در جلسات پرستشی شرکت میکردند.
علاوه بر این، زمانی که سرانجام حفظ روز یکشنبه در میان مسیحیان در طول قرون سوم و پنجم مشهود شد، همان طور که دیدیم این مسئله همراه با حفظ هفتمین روز، سبت بوده است. سؤالی که هم اکنون مطرح میشود این است که چه زمان و چگونه حفظ یکشنبه مسیحی آغاز شد. این پرسش اساسی را هم زمان با کاوش منابع تاریخی در دو مقاله بعدی بررسی خواهیم نمود.